معنی التهاب زبان

حل جدول

التهاب زبان

بیماری گلوسیت


التهاب

برافروختگی

فارسی به عربی

التهاب

اضطراب، التهاب، تاجج، غلیان


التهاب حنجره

التهاب الحنجره


التهاب معده

التهاب معوی

عربی به فارسی

التهاب

اماس , التهاب , شعله ور سازی , احتراق


التهاب معوی

اماس معده , التهاب معده , ورم معده

لغت نامه دهخدا

التهاب

التهاب. [اِ ت ِ] (ع مص) افروخته شدن آتش. (منتهی الارب) (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). افروخته شدن. (غیاث اللغات). افروخته شدن. (دهار). || (اِ) زبانه و شعله ٔ آتش. (مؤید الفضلاء):
اکنون بدینمقام در آن آتشم ز دل
کش ز آب دیده افزون میگردد التهاب.
مسعود سعد.
ترا کی بود چون چراغ التهاب
که از خود پری همچو قندیل از آب.
سعدی.

فرهنگ عمید

التهاب

افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، برافروختن،
[مجاز] برافروختگی، خشم،
(پزشکی) سوزش، درد، و سرخی پوست بدن،

مترادف و متضاد زبان فارسی

التهاب

برافروختگی، سوز، سوزش، اضطراب

فارسی به آلمانی

التهاب

Beule (f), Kochen, Schwären (m), Sieden

فرهنگ معین

التهاب

(مص ل.) زبانه زدن، افروخته شدن آتش، (اِمص.) برافروختگی، جمع التهابات. [خوانش: (اِ تِ) [ع.]]

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

التهاب

برافروختگی

فرهنگ فارسی هوشیار

التهاب

افرخته شدن آتش

فرهنگ فارسی آزاد

التهاب

اِلْتِهاب، افروخته شدن و زبانه کشیدن آتش، برافروختگی،

معادل ابجد

التهاب زبان

499

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری